-
Hightail
سهشنبه 1 اسفندماه سال 1385 13:09
نوشتن بی اثر شده مثل مشت زدن به دیوار ...
-
insistent
شنبه 28 بهمنماه سال 1385 18:37
... وقتی اینقدر دور شدی که شدی یه نقطه تازه یادم میفته باید صدات کنم !!!
-
the next before finish
جمعه 27 بهمنماه سال 1385 17:02
... با هر کی هستی، تو خوش باشی اما اون کوفتش بشه...! ...
-
Unsolvable problem
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 22:21
ستاره باش ... آسمان شب را با همه تیرگی اش رها نمی کنند ...
-
Unknownable person
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 15:30
پاک کن هم حریفت نشد من اما می فهمم که همیشه خواستن عین توانایی نیست ... تو و فلسفه هایت تمام خواهید شد زمستان امسال ... نگران خاطراتمان نباش من هر از گاهی غبارشان می زدایم ... این را هم به خاطر بسپار که " دورتر ها ٬ عزیزترند ... همیشه " ... گاهی اوقات سایه ها پر رنگ تر می شوند! پرانتز باز ٬ پایان ٬ پرانتز بسته
-
Oblique Candle
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 14:35
شمع چیزی از دست نمی دهد اگر به دیگران روشنایی ببخشد ...
-
MorE InViSiblE
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1385 09:18
ر ف ت م ر ف ت ی ... تو اشتباه بودی با پاک کن ته مدادم پاکت کردم !
-
distance
جمعه 29 دیماه سال 1385 11:33
ماندنت٬ بعید بود ... ابلهانه٬ به استمرار بودنت دل خوش کرده بودم ...
-
Pusillanimous
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 17:56
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می شود از حافظه آب گرفت؟! ...
-
Falling leaf
جمعه 22 دیماه سال 1385 19:08
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست ... امتحان ریشه هاست ...
-
Complicated
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 09:49
نوشته بود : " ساده است ستایش گلی چیدنش و از یاد بردن که آبش باید داد ..." برای تو شاید من اما ... There is nothing more for me , I'm finished
-
Consequence
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 10:05
دو حالت بیشتر نداشت ٬ بودنت یا تمام می شدی یا تمام می کردمت ...
-
Suffocating
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 21:03
پر کردن جاهای خالی ٬ قدیمی شد ! جای خالی تو پر نمی شود ...
-
Downfall
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 16:06
چقدر گفتم قدمهایت را محکم بردار روی این زمین سست ...
-
Fugitive
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 17:41
سکوت را حس می کردم اگر ساعت می گذاشت اگر رد پای ثانیه ها روی لحظه هایم نمی ماند ...
-
Honey Poison
چهارشنبه 13 دیماه سال 1385 10:43
آرزوهای دست نیافتنی مثل سرابند ... تنها تشنگی را طاقت فرساتر می کنند و بس !
-
solıcitation
سهشنبه 5 دیماه سال 1385 18:47
نوشته بود : التماس؛ شکوه زندگی را فرو میریزد ...
-
solitude termination
دوشنبه 4 دیماه سال 1385 11:09
چشمانت را ببند فریاد بزن صدایم کن ... از انتهای بی کسی ات به محض شنیدن صدایت برمی گردم مطمئن باش
-
EMPATHY
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1385 18:24
سوگند می خورم عاقبت... در حسرت من.. نگاهم.. با خاطراتم بسوزی...
-
sate
شنبه 25 آذرماه سال 1385 14:06
خاطرات کهنه نمی شوند ... نمی میرند کهنه می کنند و می میرانند ... I reproach myself as well as you want . It's your turn
-
yack
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1385 21:18
نوشته بود : "خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است پس چرا گریه کنم ؟ خنده دل انگیز تر است! "
-
comparison
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1385 09:35
روزی که گفتی " چراغها را من خاموش می کنم" باورم نمی شد تو و نور نسبتی داشته باشید...
-
Conchoidal
سهشنبه 21 آذرماه سال 1385 14:39
اگر ردپای نگاه تو را باد و باران از این کوچه آب و جارو نمی کرد اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد اگر کوه ها کر نبودند اگر آبها تر نبودند ... .. .
-
ما هیچ ؛ ما نگاه !
جمعه 17 آذرماه سال 1385 14:41
... سکوت همیشه آرامش نیست ... گاه سکوت در نهایت آشفتگی ست... [سکوت] !
-
Necessity
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 09:33
بی هوا به آب نمی زنم.. برای به آب زدن هوایم باش..
-
Restriction
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 09:17
... گیریم تمام آسمان را به من دادند ... پرواز ممکن نیست وقتی زمین گیری ...